خوش جنس(خوَشْ / خُشْ جِ) خوش ذات. خوش باطن. مقابل بدجنس. مقابل بدذات، از نژاد خوب. گهری. پاک گهر ادامه... خوش ذات. خوش باطن. مقابل بدجنس. مقابل بدذات، از نژاد خوب. گهری. پاک گهر لغت نامه دهخدا
خوش جنس نژاده، خوش ذات، نیک سرشتمتضاد: بدذات، بدجنس، بدسرشت، مرغوب، خوبمتضاد: نامرغوب ادامه... نژاده، خوش ذات، نیک سرشتمتضاد: بدذات، بدجنس، بدسرشت، مرغوب، خوبمتضاد: نامرغوب فرهنگ واژه مترادف متضاد